120
درود!
طبقهی بالای خونه رو داریم میسازیم و نزدیک به اتمامه.امروز صب با صدای افتادن پسرعموم از نورگیر بیدار شدم😐
گریه میکرد که نمیخوام برم بستری شم.عموم میگفت بابا اینجا دوتا دکتر هست.خواهرم رفت بالاسرش و چکش کرد.چیزیش نبود خداروشکر.
ولی من مونده بودم و به خودم میخندیدم که اره من دکتر دومیم مثلا ولی تنها کاری که کردم این بود که میگفتم آروم باشین چیزی نیست😃
بالاخره اینم یکی از درسای پزشکیه😌😂
سهتارمم رسیده🤩 مونده بستن پردههاش که معلم گرامی خودش همهرو انجام میده.امشب میرم بیارمش.دوتا سیم هم برا تار ببندم😁
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم آبان ۱۳۹۹ ساعت 11:23 توسط Sasan
|